دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا
و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در
دستی بجز دست تو گره ندهم
من برایت دعا می کنم که گل های وجود
نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم
که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید
آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند
هوا را هر چقدر نفس بکشی ،
باز برای کشیدنش بال بال میزنی . . .
عین تو که هرچقدر باید باشی ، باز باید باشی . . .
می فهمی چه می گویم ؟
ای سزاوار محبت ای تو خوب بینهایت
همه ذرات وجودم به وجودت کرده عادت
به خدا دوست داشتن تو هم یه عشقه هم عبادت
تو سزاواری که باشی همدم روزها و شبهام
تا که عشقتو ببینی توی جونم توی رگهام
بشنوی دوستت دارم رو حتی از هرم نفسهام
با نوازشهای دستت سوختن از تب رو شناختم
تب عشقی آتشین که من به اون قلبمو باختم
قاصد بودن من بود موج خوشحالی چشمات
وقتی که عشقو میدیدم توی قطره های اشکات
هر که از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرد
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده
ای که برده ای مرا تا مرز یک عشق خدایی
بیا پاره تنم باش تو که پاک و بی ریایی
اوج فریاد دلم شد عاشقانه دل سپردن
در وجود تو شکفتن با تو بودن یا که مردن
هر که از عشق گریه کرده شادی رو تجربه کرده
با شبی در حرم عشق سفری به کعبه کرده .
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
مهربونم، نازنینم، بهترینم. عشقم، امیدم، جونم. با توام ، با تو، دنیای من. میخوام لحظه هام رو با تو بگذرونم. تمام لحظه های که حالا دارم و نمی دونم چند سال، چند ماه، چند هفته، یا چندروز دیگه میتونم و فرصت دارم با تو باشم یا نه؟! ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیز دیگه نمیتونم برابر بدونم. میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم،با تو باشم. کنارت، همراهت، هم قدم و هم نفس با نفس کشیدنت. میخوام تا میتونم صدای قلب مهربونت رو بشنوم. تا میتونم نفسهات رو بشنوم و حفظ کنم. میخوام ضربان قلبت رو بشمارم تا وقتی نیستی، از حفظ بشمارم و ثانیه هام رو با تو تنظیم کنم. کنارم بمون، تا زنده بمونم. با من باش، تا دووم بیارم. مراقب چشمات باش، تا امیدوار بمونم. مراقب قلبت باش، تا زنده بمونم. مراقبم باش، تا کنارت بمونم. گفتم، هزار بار دیگه هم میگم: دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم مهتابم . . . تا هر زمان که زنده باشم.
ای تو، همیشگی ترینم...
همین که تو میدانــے " בوستت בارم" کافیست... بگذار خفه کند خوבش را בنیا... نیازے نیست ڪــﮧ
دوس داشتنم را بـﮧ دنیا
ثابت ڪـنم
همیـלּ ڪــﮧ تـو دانے برایم
ڪـافیست دنیاے مـלּ
هندسه ے زندگــــے ام را تغییر می دهــــے
پابرهنه به جهان کوچکمــ وارد می شوے
در را میبندے
و من اعتراضــــے نمــــےکنم!!
چرا فقط تــ♥ــو را دوست دارمـ ؟!
کــمــی بــیـا جــلــوتــــر
مــی خــواهـــم در گوشــت چــیــزی بــگــویم
ایـن یـک اعــتـراف اســت
مــن
بــی او
دوام نــمی آورم
"و تو کاش می دانستی" که شادی ات... دنیای من هستی...
و اندوهت... ویرانی لحظه هایم!
و هیچ نمی دانی که چگونه در خنده هایت به اوج می رسم...
اما کاش می توانستم نشانت دهم که با هر نفسم...
دانسته و یا ندانسته... می پرستمت !