دخترم شعرای بابا رو نخون
اخه شعرای بابا پر از غمه
مثه روزاش که پر از سیاهین
لحظه های دلخوشی اون کمه
دخترم نزار که غصه های ما
توی قلب نازکت پا بزاره
غصه ی آدم بزرگا عجیبه
میدونم اشک تو رو در میاره!!
دخترم دستای بابا رو ببین
که پر از پینه و آبله شده
فکرای عجیب غریبم این روزا
مثه روزنامه باطله شده
دخترم نگاه مهربونتو
از رو صورت مامانی بر ندار
بزا باور کنه تنها نشده
تا میتونی به دلش سری بزن
نزا از زمونه خسته شه دلش
لباسای چرک قلبشو بکن
دخترم چشای مهربونتو
روی نفرتای این دنیا ببند
نزا غصه هاغافلگیرت کنن
تا میتونی بگو: "غصه سیری چند"
نمیخوام حرف زیادی بزنم
یا بخوام یه جور نصیحت بکنم
چیزی نیست بخوام وصیت بکنم
دخترم مواظب آدما باش
این روزا مجازشون مجازیه
تو دل کسی مجازی پا نزار
بخدا تموم اینا بازیه
دلتو مواظبت کن عزیزم
اون امانته باید پسش بدی
نکنه خدا نکرده دلتو
تو بدست کس و ناکسش بدی
دخترم حرفا زیاده، ولی من
دیگه وقتی ندارم قصه بگم